در جهانی که سرعت تغییرات از درک بسیاری پیشی گرفته است، جامعهای موفقتر است که شهروندانش به رشد فردی، خودآگاهی و مسئولیتپذیری باور داشته باشند. توسعه فردی دیگر یک انتخاب شخصی نیست؛ ضرورتی اجتماعی است که با کیفیت تفکر، رفتار و تصمیمهای هر فرد، بنیانهای فرهنگی و اقتصادی جامعه را دگرگون میکند.
در دهههای اخیر، گفتوگو پیرامون توسعه کشورها عمدتاً بر شاخصهای اقتصادی متمرکز بوده است؛ اما تجربه کشورهای پیشرو نشان میدهد که هیچ تحول پایداری بدون تحول در انسان رخ نمیدهد. رشد درونفردی ــ از خودشناسی و مدیریت هیجانها گرفته تا ارتقای مهارتهای ارتباطی و ذهنآگاهی ــ بستری است که در آن، توسعه اجتماعی و اقتصادی نیز ریشه میگیرد.
توسعه فردی، به معنای پرورش انسانهایی خودآگاه، مسئول و منعطف است؛ انسانهایی که به جای واکنشهای هیجانی، توان انتخابهای آگاهانه دارند و از محدودیتهای ذهنی عبور میکنند. جامعهای که چنین شهروندانی دارد، از درون قویتر، همدلتر و کارآمدتر است. در مقابل، بیتوجهی به رشد فردی، موجب شکلگیری جامعهای پر از اضطراب، مقایسه، و گسست ارتباطی میشود؛ جامعهای که توسعهی ظاهریاش، در نبود رشد درونی، ناپایدار خواهد بود.
آموزش رسمی در ایران، همچنان بیش از آنکه بر «چگونه اندیشیدن» تمرکز کند، بر «چه چیزی دانستن» تأکید دارد. در نتیجه، مهارتهایی چون خودآگاهی، گفتوگو، تابآوری و تفکر نقادانه در ساختار تربیتی نادیده گرفته میشود. در حالی که در کشورهای توسعهیافته، این مؤلفهها جزء اساسی برنامههای آموزشی از دوران ابتدایی تا دانشگاه هستند.
توسعه فردی، در حقیقت، پلی است میان آموزش و زندگی واقعی؛ میان آموختهها و کنشهای روزمره.
رسانهها، دانشگاهها و نهادهای فرهنگی نیز میتوانند با ترویج فرهنگ خودشناسی و گفتوگوی درونی، نقش بیبدیلی در این مسیر ایفا کنند. جامعهای که شهروندانش خود را میشناسند و مسئولیت رشد خویش را میپذیرند، در مواجهه با چالشهای اقتصادی، فرهنگی و زیستمحیطی نیز واکنش پختهتری دارد.
توسعه فردی، نه شعار روانشناسان عصر جدید، بلکه بنیان عقلانیِ توسعه ملی است. کشوری که در آن انسانها به رشد خویش متعهدند، در عمل به رشد جمعی نیز یاری میرسانند. شاید زمان آن رسیده است که در کنار برنامههای کلان اقتصادی، از «برنامه ملی رشد انسان ایرانی» نیز سخن بگوییم؛ برنامهای که محورش نه ماشین و عدد، بلکه انسانِ آگاه، متفکر و بیدار است.

نظر خود را ارسال کنید