ایالات متحده آمریکا به هیچ وجه به نفت خاور میانه نیاز ندارد. امروز بزرگترین تولیدکننده نفت جهان ایالات متحده آمریکاست. این کشور میتواند نیازها مازاد خود را نیز از بازارهای دیگر به دست آورد. بستن تنگه هرمز اگرچه امری محتمل است، اما پذیرش اثرات ناشی از این امر برای ایران بسیار سختتر از دیگران خواهد بود.
پیامدهای بستن تنگه هرمز
به گزارش روزنامه اتحاد ملت، به نقل از فرارو- حسن روحانی دوباره آمریکا را به بستن تنگه هرمز تهدید کرد. او دیروز در شاهرود خطاب به آمریکا گفت: «آمریکا بداند ما نفتمان را خواهیم فروخت. قادر نیست جلوی صادرات نفت ایران را بگیرد. بداند اگر بخواهد جلوی صادرات نفت ایران را بگیرد نفتی از خلیج فارس صادر نخواهد شد.»
روحانی ۱۱ تیرماه در دیدار ایرانیان مقیم سوئیس تهدید کرده بود اگر نفت ایران صادر نشود نفت دیگر کشورهای خلیج فارس هم نباید صادر شود. او طی روزهای بعد از این سخنان نیز خطاب به رئیس جمهور آمریکا گفت: کسی که اندکی سیاست بفهمد، نمیگوید جلوی صادرات نفت ایران را میگیریم، تنگههای زیادی داریم؛ تنگه هرمز فقط یکی از آنهاست. او آنجا خطاب به دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا گفته بود: با دم شیر بازی نکن. آقای ترامپ! ما مرد شرف و ضامن امنیت آبراه منطقه در طول تاریخ هستیم؛ با دم شیر بازی نکن، پشیمان کننده است.
مهدی مطهرنیا، تحلیلگر مسائل بین الملل در این باره به فرارو میگوید: صحبتهای آقای روحانی به عنوان رئیس جمهور در بافت موقعیتی ناشی از تحریمها دربرگیرنده چند نکته است که باید در سطوح تحلیل متفاوت به آن نگاه کرد. اول در سطح تحلیل موضع گیری سیاسی است. آمریکاییها مرکز ثقل سه قلوهای افسانهای را پرونده موشکی قرار داده اند؛ و تلاش میکنند این پرونده را به دخالتهای ایران در نظم منطقهای و نظام بین الملل ربط دهند. اعلام موضع رئیس جمهور نشان میدهد که آنچه که امروز ایالات متحده آمریکا در غالب تهدید ایران بیان میکند امروز در ایران بسیار بیشتر از دورههای قبل از روسای جمهور دیگر مورد توجه قرار گرفته است که فورا اعلام موضع رسمی از طریق رئیس جمهور را به همراه دارد.
سخنان روحانی موضع رسمی نظام بود
این تحلیلگر سیاسی ادامه میدهد: در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، رهبری به عنوان مقام ارشد حکومتی است، اما اعلام مواضع ایشان از نظر حقوقی در غالب قواعد بین المللی به عنوان موضع رسمی ایران شناخته نمیشود، چرا که گفته میشود رهبری برای پاسخ گویی به افکار عمومی داخلی مواضعی میگیرند. این مواضع میتواند توسط رئیس جمهور به عنوان رئیس دولت جمهوری اسلامی ایران تعدیل پیدا کرده و به عنوان موضع رسمی در نظام بین الملل اعلام شود. به این ترتیب موضع گیری رئیس جمهور میتواند از نظر حقوقی تبعاتی داشته باشد؛ لذا باید گفت: رئیس جمهور بسیار سریع و صریح تلاش کرده است که موضع مشخص نظام جمهوری اسلامی را اعلام کند. این اعلام موضع سطح اصطکاک را از اصطکاکهای تبلیغاتی و یک نبرد رسانهای به یک جنگ روانی پیچیده و رو در رو خواهد کشاند.
مطهرنیا در ادامه میگوید: در سطح تحلیل عملیاتی و نه در سطح تحلیل اعلام موضع سیاسی نیز باید گفت: آیا توانایی بستن تنگه هرمز وجود دارد؟ اگر تنگه هرمز بسته شود، با توجه به فشارهای بین المللی استمرار و پایایی آن تا چه زمانی وجود خواهد داشت؟ اگر پایایی وجود داشته باشد هزینههای بستن تنگه هرمز بیشتر به ضرر جامعه بین المللی تمام خواهد شد یا آنکه هزینههای ناشی از این فعل نظامی در عرصه سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و … برای ایران بیشتر خواهد بود؟
این کارشناس سیاست خارجی میگوید: برآوردهای علمی نشان میدهد که احتمالا ایران توانایی بستن تنگه هرمز را دارد. اما هزینههای گزاف ناشی از بستن تنگه هرمز با توجه به وضعیت بازار نفت در جهان و ایجاد فضاهای پیش بینی شده قبلی برای این تعارض توسط ایالات متحده آمریکا در یکی دو دهه گذشته بیش از آنکه متوجه کشورهای غربی شود، متوجه خود ایران خواهد شد. اولا اجماع بین المللی جهانی علیه ایران توسط ایالات متحده آمریکا به شدت تسریع میشود. اروپای متحده و سپس قدرتهای شرقی، چین و مسکو با گامی اندک بعد از اروپاییها به ایالات متحده آمریکا خواهند پیوست و بدین ترتیب انزوای سیاسی ایران که هدف ایالات متحده آمریکا به سرعت عملیاتی خواهد شد.
مطهرنیا در پایان میگوید: ایالات متحده آمریکا به هیچ وجه به نفت خاور میانه نیاز ندارد. امروز بزرگترین تولیدکننده نفت جهان ایالات متحده آمریکاست. این کشور میتواند نیازها مازاد خود را نیز از بازارهای دیگر به دست آورد. به این ترتیب از طریق بستن تنگه هرمز در بعد بین المللی به رقبای ایالات متحده آمریکا ضربه وارد خواهد شد. این ایالات متحده آمریکاست که خواهد توانست با تضعیف رقبای بین المللی خود مانند اتحادیه اروپا و چین از این اقدام بهترین بهره را در وضعیت بین المللی به دست آورد. به باور من بستن تنگه هرمز اگرچه امری محتمل است، اما پذیرش اثرات ناشی از این امر و مهمتر از اثرات یعنی پیامدهای آن برای ایران بسیار سختتر از دیگران خواهد بود.
نظر خود را ارسال کنید