اعلام لیست روانشناسان زرد از سوی نظام روانشناسی در برخی از سایتها منتشر شد.
در این لیست اسامی افراد نام آشنایی همچون محمود انوشه، محمود معظمی،عباسمنش،سهیل رضایی، سید محمد عرشیانفر، و …. بود.
بی شک هر کسب و کاری نیاز به گرفتن مجوز از سازمان های مربوطه را دارد.
البته در متن خبر از آسیب رساندن این افراد به جامعه خبر داده بودند.
و حال سوال این است آیا افرادی همچون انوشه باعث آسیب رساندن به افراد جامعه می شوند؟ و اساسأ تجویزی که می کنند به سلامت روان جامعه می انجامد یا خیر؟ پرسشی است که مخاطبان ایشان باید جواب دهند.
بی شک انسان فقط جسمی نیست که به سادگی بتوان اگر اختلالی در آن ایجاد شد آن را محصول یک عامل فیزیکی دانست. حاجت به گفتن نیست که مشکلات جسمانی نشأت گرفته از یک عامل نیست بلکه حاصل عوامل مختلف است که بخشی از آن نیز به روان برمیگردد.
اگر چنین باشد بی شک درخواهیم یافت که کسانی که در این حوزه فعالیت می کنند چه مسئولیت سنگینی بر عهده دارند.
ویلیام گلسر در کتاب تئوری انتخاب به نقل از یک روانشناس معروف بنام دکتر جی. ال. هرینگتون می نویسد او معتقد است: “اگر همه متخصصانی که در رشته ما کار می کنند به ناگهان ناپدید شوند جهان هرگز متوجه غیبت شان نخواهد شد”در ادامه گلسر می نویسد: هدف او تحقیر دیگران نبود بلکه او قصد داشت تاکید کند اگر چه تلاش این قشر در پی کاستن فلاکت مردم دنیا و کمک کردن به انسانها برای تعامل با یکدیگر بوده است….. متأسفانه تا کنون اقدام جالبی در این زمینه نشده است.
گلسر می گوید برای رسیدن به این هدف به یک روانشناسی جدید نیاز داریم تا انسانها را پیش از پیش به هم نزدیک کند. از سوی دیگر درک این روانشناسی هم باید ساده باشد تا همگان بتوانند آنرا به راحتی بیاموزند. از دیگر سو اجرا و بهره گیری از آن نیز باید به حدی آسان باشد تا همگان آنرا بکار گیرند. متاسفانه روانشناسان فعلی هیچ یک از این ویژگی ها را ندارند و هیچ یک از ما شیوه رفتار با دیگری را نمی دانیم و از کنار آمدن با یکدیگر عاجز هستیم. در حقیقت می توان ادعا کرد که روانشناسی امروز ما را از یکدیگر جدا کرده است.
این ادعای گلسر بوده است و نگارنده تلاش های روانشناسان و روان پزشکان را درجهت سلامت روان افراد و جامعه ارج می نهد و ادعای بالا را رد یا تایید نمیکند. البته تا جایی که مطالبی در حوزه های فراروان شناسی و روان شناسی را به عنوان یک خواننده و جستجوگر دنبال کرده ام در حوزه فراروانشناسی نقطه تمرکز بر روی نقاط قوت انسانها بکار گرفته می شود و در روانشناسی نقطه تمرکز بر روی ضعف و مشکلات افراد است.
و بی شک تمرکز هرجا باشد انرژی همانجاست و بر هرچیزی توجه بیشتر شود گسترش می یابد.
این بهانه ای شد تا پیشنهاد عملکرد روانشناسان را بر اشخاص مراجعه کننده را مطرح کنیم. اینکه چگونه و با چه شیوه ای این کار صورت پذیرد خود مهمترین بخش خواهد بود.
نظر خود را ارسال کنید