پویا وکیلی: ماندن نوبخت به بهای قربانی شدن مردم
چرایی استعفای وزیر بهداشت در این روزها بر همگان آشکار شده و در این مورد نیاز به قلم فرسایی نیست.
اینکه نوبخت کیست و نقشش در استعفای وزیر بهداشت چیست نیز روشن و مبرهن است. اما اینکه چرا رئیس جمهور هزینه هایی همچون کنار گذاشتن و یا کنار رفتن ژنرال های دولت اش را به بهای ماندن نوبخت و منش نوبختی متقبل شده است، بسی جای سوال دارد، که تا کنون به آن پرداخته نشده است.
این نوع منش که حاصلش ” عجوزه ای را عروس جلوه دادن”است که به شکل یک اپیدمی خطرناک در همه بدنه دولت در حال رشد و نمو است موضوعی است که باید آن را جدی گرفت.
اساسا دونوع مشخصه در این دولت در حال شکل گیری است که باعث می شود شایستگان یا از دولت خارج شوند و یا جایی برای ورود آنان در این عرصه نخواهد بود. اول اینکه کتمان واقعیات از مردم با گزارش و آمار و ارقام واهی و دوم شاخص عملکرد هر کسی را “مجیزگو بودنش” مشخص میکند و بر همین اساس دولت جولانگاه متملقینی خواهد بود که به بهای اینکه چند صباحی بیشتر در قدرت بمانند واقعیت های جامعه را منکر می شوند.
نگارنده معتقد است به همان اندازه که سیاه نمایی امری نکوهیده است واقعیت های جامعه را انکار کردن و چشم بستن بر روی کاستی ها نیز نکوهیده است.
اینکه امید در جامعه جریان داشته باشد امری است پسندیده و اساسا نیاز یک جامعه پویا و بانشاط تزریق امید به جامعه است که البته با تجویز پنهان کردن و ارائه آمار و ارقام های غلط که با واقعیت همخوانی ندارد در تضاد است.
چه بسا این تجویز در کوتاه مدت مسکن باشد ولی دوامش کوتاه و در نهایت به ناامیدی و بی اعتمادی منجر خواهد شد که هم اکنون اثراتش را در جامعه لمس می کنیم.
نیک می دانیم که قربانی این شیوه کشور داری مردم خواهند بود نه قاضی زاده هاشمی. هر چند اگر ریاست محترم جمهور تغییری ایجاد نکند و همچنان اسب نوبخت یکه تاز میدان باشد چه بسا فردا نوبت به استعفای جهانگیری و افراد دیگری در بدنه دولت شوند زیرا که هنوز تعداد انگشت شماری افراد در بدنه این دولت وجود دارند که تحمل وضعیتی که با بی تدبیری معیشت مردم را نشانه رفته است را ندارند.
دولت می بایست شایستگان و نخبگان را از خود بداند و متملقین و چاپلوسان را از خود براند.
بر همین اساس نگرش نوبختی چاره کار ایران امروز نیست.
جامعه ایران اکنون نیازمند اعتمادسازی از سوی دولت است. اگر افراد در جایگاه واقعی خود قرار گیرند و عدالت در توزیع قدرت و ثروت برقرار شود ، امید به جامعه باز می گردد.
اساسا تا زمانی که انتخاب ها بر اساس شایسته سالاری نباشد و هر کس که توانست در وصف و ردای مافوق خوش بسراید و مجیزگو باشد، حاصلش هر چیزی خواهد بود جز امید.
نظر خود را ارسال کنید