پویا وکیلی؛
جسم فقط بخش کوچکی از انسان را شکل می دهد و ذهن بخش عظیم تری از این مخلوق است. قدرت ذهن می تواند جسم را در سیطره خود قرار دهد بگونه ای که هر دو یکی انگاشته شوند. بی شک تاثیر مستقیم جسم و ذهن و بلعکس آن بر هیچ کس پوشیده نیست.انسان حاصل این دو فقط نیست بلکه بعد عظیم تر آن نه در جسم و نه در ذهن قابل گنجانده شدن نیست. آن بعد حقیقی انسان چه بسا آنی است که ذهن و جسم را تجربه و مشاهده می کند.ذهن و جسم با توجه به نوع خوراکی که دارند خود را در این دنیای فیزیکی به نمایش می گذارند. همانگونه که برای حیات جسم سالم نیاز به خوراک سالم دارد ذهن سازنده نیز نیاز به خوراک سازنده و سالم دارد. قطعا سرنوشت هر فرد را بیش از آنکه خوراک جسم تعیین کند خوراک ذهن آن را رقم می زند. همانگونه که انسان هر چیزی را را به عنوان خوراک وارد جسمش نمی کند می بایست ورودیهای ذهنش را نیز همانند خوراکی ببیند که هم می تواتد سمی و کشنده باشد هم می تواند سالم و سازنده باشد.
متاسفانه دنیای مدرن و حجم داده هایی که روزانه از طریق پلتفرم ها و دیگر رسانه ها به شکل خوراک وارد ذهن افراد می شود دیگر جایی برای اندیشیدن باقی نمی گذارد.
انسان به گمان خود این داده ها را پردازش می کند که بعد آنها را تحلیل کند ولی نمی داند که قبل از اینکه بخواهد به چیزی بیندیشد به شکل مهندسی شده ای ذهن او در الگویی گیر افتاده است که فراتر از آن الگو را نمی تواند تحلیل کند.
این حرص و ولع برای جمع آوری داده ها که بصورت اعتیاد گونه ای در حال افزایش است اساسا فرد را نه آگاه بلکه او را در شبکه ماتریکس گونه ای قرار می دهد که سقف تحلیل اش هر روز کوتاه تر می شود تا زمانی که خویش را عقل کل بداند.
آری؛
می بایست بدانیم که هر نوع خبری ارزش خواندن ندارد و رسانه قبل از اینکه رسالتش جذب مخاطب باشد می بایست محتوایی را رائه دهد در جهت رشد و شکوفایی افراد . والا اگر رسانه هر روز فقط متکی به مطالبی باشد که جز ناامیدی و یاس و بازی با روان جامعه را نداشته باشد چه سودی می توان از این رهگذر به جامعه رساند.
نظر خود را ارسال کنید