روزنامه اتحاد ملت

در یادداشت قبل از دو ذهن خودآگاه و ناخودآگاه سخن به میان آوردیم و تا حدی تعریفی از ذهن خودآگاه را شرح دادیم.اکنون اگر بخواهیم در باب ذهن و یا ضمیر ناخودآگاه اشاراتی داشته باشیم شاید مثال زیر بتواند تا حدی ما را نسبت به شناخت یاری کند.قبل تر نیز گفتیم که بیش از ۹۵درصد از کارها و تصمیماتی که گرفته می شود از جایگاه ناخودآگاه ما صورت می گیرد. حال در نظر داشته باشید وقتی برای اولین بار می خواستید رانندگی یادبگیرید تا مدت ها بصورت آگاهانه خودرو را به حرکت در می آوردید. بگونه ای هر کاری که برای به حرکت در آوردن خودرو انجام میدادید اول فکر می کردید بعد آن کار را انجام می دادید. مثلا برای روشن کردن خودرو، اول فکر می کردید که باید دنده را در حالت خلاصی قرار دهید بعد استارت می زدید و بعد فکر میکردید و نگاهی هم به دنده می انداختید و بعد آرام آرام پا را روی کلاچ می بر می داشتید و حرکت میکردید. تا اینجا شما از طریق ذهن خودگاهتان خودرو را به حرکت در می آوردید. حال با تکرار این روند دیگر برای به حرکت درآوردن خودرو نیاز به فکر کردن آگاهانه ندارید بگونه ای که از زمانی که استارت زدید تا رفتن به محل کارتان اصلا متوجه نشدید چه زمانی و چند بار دنده عوض کردید. بدلیل اینکه تکرار یه عمل باعث می شود که نورن ها آن عمل شکل بگیرد و بشکل اتوماتیک ذهن و جسم یکی می شود و جسم دستور ذهن را خودکار انجام می دهد.حال تصور کنید کارها و افکاری که در ذهن ما بارها تکرار شده اند و ما توسط آنها شرطی شده ایم چه تاثیراتی بر زندگی ما گذاشته اند.