در فرآیند تولید یک کتاب، این نویسنده است که تمام زمان، تلاش، خلاقیت و هزینه را صرف میکند؛ از نگارش و ویراستاری تا پرداخت هزینههای طراحی جلد، صفحهآرایی، چاپ و اخذ مجوزهای قانونی. اما در نهایت، سهم او از فروش اثرش ناچیز و مبهم باقی میماند.
نویسندهها امکان دریافت مجوز چاپ کتاب به صورت مستقل را ندارند و باید الزاما از طریق ناشران اقدام کنند. این وابستگی به ناشر، آغاز زنجیرهای از هزینهها و محدودیتهاست. تمامی هزینههای چاپ از سوی نویسنده پرداخت میشود و ناشر تنها بهعنوان واسطهای برای گرفتن مجوز و انجام چاپ ظاهر میشود.
اما این پایان ماجرا نیست؛ زمانی که کتاب برای فروش آماده میشود، نویسنده به سراغ پلتفرمهای فروش مانند «طاقچه» میرود. پاسخ این پلتفرمها یکسان است: “فقط از طریق ناشر میتوان همکاری کرد”. یعنی نویسنده حتی برای عرضهی اثر خود هم باید به واسطهی ناشر متوسل شود.
در این میان، سهم ناشر از فروش کتابهای الکترونیکی و دیجیتال چیزی بین ۳۰ تا ۵۰ درصد است، تنها برای واسطهگری. از باقیمانده نیز حدود ۳۰ درصد به پلتفرم فروش تعلق میگیرد و سهم نویسنده به حداقل میرسد. این در حالی است که نویسنده نه تنها تولیدکننده اصلی محتواست، بلکه تمام هزینهها را نیز پرداخت کرده است.
نکتهی تأملبرانگیزتر، عدم دسترسی نویسنده به آمار دقیق فروش اثرش است. در پاسخ به یک پرسش رسمی از سوی نویسنده به یکی از ناشران، چنین پاسخی دریافت شد:
“هر سه ماه یکبار در صورت صلاحدید ناشر، گزارش فروش و تسویهحساب انجام میشود.”
یعنی اگر ناشر صلاح نداند، حتی آمار فروش نیز به نویسنده داده نمیشود.
این نوع واسطهگری ناعادلانه، حتی در بازارهایی مانند املاک و خودرو نیز اینگونه رایج نیست. با تأسف، حوزهای که باید بستر رشد فرهنگی و احترام به حقوق مؤلف باشد، اکنون درگیر دلالیهای پنهان شده است.
زمان آن رسیده است که مسئولان فرهنگی کشور با بازنگری در قوانین نشر، شفافسازی در قراردادها، و حمایت از حقوق نویسندگان، به این روند آسیبزا پایان دهند. بدون تأمین عدالت و شفافیت برای مؤلفان، نمیتوان انتظار شکوفایی در حوزه کتاب و نشر را داشت
نظر خود را ارسال کنید