پویا وکیلی- مطالبی که در این سلسه یادداشت ها از نظر می گذرد به جهت اینکه در اکثر مواقع مخالف آنچه که در رسانه ها بیان می گردد، چه بسا ساده انگارانه تلقی شود و دلیلش این است که ضمیر ناخودآگاه جمعی فقط بر روی محدودیت ها، ناکامی ها، جنگ ها و… متمرکز است.بنابراین هر موضوعی که با این اتفاقات همسو و آشنا باشد مورد پذیرش واقع می شود و نورون هایش به نورن هایی مطالب قبلی همانند ریسمانی در ذهن اضافه میگردد و هر چه را که به غیر آن باشد را رد می کند.رد پای رسانه در مهندسی ذهن و ضمیر ناخودآگاه جمعی قابل مشاهده است.اگر محتوا را خوراکی در نظر بگیریم که هر روز به جامعه عرضه می شود بی شک بدن در صورت استفاده روزانه به آن نوع خوراک اعتیاد پیدا خواهد کرد.حاجت به گفتن نیست وقتی ذهنی به نوعی خوراک ذهنی اعتیاد پیدا کند به سختی می توان رهایی یابد. نیک می دانیم که جهان نیز بر تایید آنچه که در ذهن می پرورانیم نیز تاکید می کند و این را شاید بتوان قانون نانوشته ای دانست که در هر زمان و مکانی صادق است.جهان همچو آینه است که کارش بازتاباندن آنچه که در درون خود داریم می باشد .پس ذهن هایی که غالبا بر اتفاقات برچسب های بد می زنند جهان برایشان بر بد بودن اتفاقات مهر تایید می زند و ذهن هایی که بر اتفاقات برچسب خوب می زنند باز جهان مهر تایید می زند.این جهان کوه است و فعل ما نداسوی ما آید نداها را صدااگر به کارکرد جهان اینگونه بنگریم به این نتیجه دست خواهیم یافت که واقعیت هر فردی را باورهای ذهنی آن فرد شکل می دهد. بنابراین به تعداد هر فرد در جهان واقعیتی متفاوت وجود دارد به جهت اینکه باورهای متفاوتی دارند.شاید بتوان گفت این اتفاقات نیستند که سرنوشت افراد را رقم می زنند بلکه واکنشی که به اتفاقات نشان می دهند تاثیر زیادی در سونوشت افراد دارند.با این اوصاف در خواهیم یافت که نقش هر فرد در جهان بیرون، قبل تر در جهان درونی برنامه ریزی شده است.اگر فردی خود را قربانی شرایط بیرونی میبیند چه بسا باورهایی تضعیف کننده ای قبل تر در خود ایجاد کرده است و جهان بیرونی با توجه به باورهای او سرنوشتی را برای او رقم خواهد زد که مهر تاییدی باشد بر آنچه که قبلا باورکرده است و عکس این عمل نیز صادق است. بنابراین نقش خانواده ،معلم و رسانه در شکل دهی باورها بسیار پررنگ می باشد.
نظر خود را ارسال کنید