در روزگاری که سیل اطلاعات از هر سو روان است، شاید بزرگترین تهدید برای حقیقت، دروغ دیگران نباشد، بلکه تحریف ذهن خود ما باشد. ذهن انسان، با تمام پیچیدگی و نبوغش، گاه قاضی عادل نیست؛ بلکه وکیلی زبردست است که میکوشد هر طور شده باورهای قبلیاش را توجیه کند. این همان چیزی است که روانشناسان از آن با عنوان «خطاهای شناختی» یاد میکنند.
خطای شناختی یعنی برداشت نادرستی که از واقعیت داریم؛ نتیجهی میانبُرهایی ذهنی که برای سرعت بخشیدن به تصمیمگیری شکل گرفتهاند، اما در بسیاری از موقعیتها، ما را از حقیقت دور میکنند. از «تأییدگرایی» که ما را فقط به شنیدن حرفهایی سوق میدهد که باورهای قبلیمان را تقویت میکنند، تا «تفکر همه یا هیچ» که دنیا را فقط سیاه و سفید میبیند، ذهن ما درگیر دامهاییست که اغلب از آنها بیخبر هستیم.
در جامعهای که گفتوگو و تفکر نقادانه در آن به اندازهی کافی پرورش نیافته، این خطاها نهتنها در سطح فردی، بلکه در تصمیمهای جمعی نیز رخنه میکنند. از تحلیل مسائل اقتصادی گرفته تا قضاوت دربارهی رفتار دیگران در فضای مجازی، ما هر روز قربانی قضاوتهای شتابزده، تعمیمهای نادرست و سوگیریهای پنهان ذهن خود میشویم.
راه رهایی چیست؟ نخستین گام، آگاهی از این خطاهاست. پذیرش اینکه ذهن ما همواره دقیق و بیطرف نیست، خود نشانهای از بلوغ فکری است. آموزش تفکر انتقادی، گفتوگوهای سالم و پرهیز از داوریهای عجولانه میتواند گامی باشد بهسوی جامعهای آگاهتر؛ جامعهای که به جای واکنشهای احساسی، به دنبال فهم عمیقتر واقعیت است.

نظر خود را ارسال کنید