باورهای سازنده و جامعه پیشرو
پویا وکیلی
در ادامه سرمقاله قبل با عنوان “باوری نو و مجلسی نو” می بایست گفت چه باورهایی می تواند در روند بهبود جامعه موثر باشد و چه باور های بازدارنده ای وجود دارد که شرایط جامعه را در نقطه بحرانی نگه می دارد و همینطور در آن مطلب گفتم که هیچ تغییری در این جهان هستی بوجود نمی آید تا نتوانیم جهان درونی خویش را تغییر دهیم.
جهان درونی ما که براساس باورهای ما شکل گرفته است می تواند تاثیرش در هستی نمود پیدا کند. نیک می دانیم قدرت باور می تواند سرنوشت یک نفر و حتی یک جامعه را رقم بزند به بیان دیگر سرنوشت یک جامعه در باورهای آن جامعه نهفته است.
ما با دو نوع باور سر و کار داریم؛ باور های سازنده و باورهای مخرب
قدرت باورهای سازنده می تواند یک جامعه را در همه زمینه های اقتصادی،فرهنگی، ورزشی ارتقاء بخشد و قدرت باورهای مخرب می تواند یک جامعه را تا ورطه نابودی بکشاند.
در جامعه ای که باور غالب آن براساس کمبود منابع باشد و هر کسی برای دستیابی به نیازهای خود می بایست با هم نوع خود در تنازع باشد مسلما” با اصل فراوانی در تضاد است و اساسا” با قوانین جهان هستی یکی نیست و استنتاجش چیزی جز فقر بیشتر نخواهد بود.
حاجت به گفتن نیست که با چنین باوری ریشه کن کردن فقر امری محال خواهد بود. در چنین جوامعی بخشش و شاکر بودن مهره گمشده آن جوامع است.
باید دانست ما با باورهای غیر سازنده نمی توانیم به خواسته های سازنده دست پیدا کنیم به بیانی دیگر اگر ما باور به فروانی نداشته باشیم ولی خواسته ما جامعه ای پیشرو و ثروتمند باشد امری محال است چرا که خواسته ما با باور ما در تضاد است و همیشه جدال بین باور و خواسته، در نهایت باورها پیروز میدان خواهند بود و ما با توجیح اینکه فروانی وجود ندارد فقر را بیشتر وارد مدار جامعه کرده ایم.ولی باور و ایمان به خالق خود که خالق فراونی هاست می تواند جایگزین مناسبی برای باور غیر سازنده فوق باشد. باورهای سازنده سوختی است که جامعه را به حرکت وامیدارد.
باور غیر سازنده دیگری که می تواند نسل بشر را تهدید کند از آنجایی آغاز می شود که ما خود را جدای از دیگری تصور میکنیم. این ساز جدایی که با سرشت انسان ناهمخوان است تبعات جبران ناپذیری را به دنبال خواهد داشت. وقتی که انسان از خواسته ها و تمایلات روحانی خویش و یا آن بخش فناناپذیرش فاصله بگیرد و خواسته های قسمت دیگری که همیشه میل به سرکش بودن و اینکه خود را از دیگری برتر بودن میداند را دنبال کند با هر وسیله ای می خواهد که برای رسیدن به هدفش استفاده کند و اینجا است که باور های مخرب در ذهنش نمایان می شود.
اگر بخواهیم نقش باور های سازنده را بیشتر لمس کنیم با ورق زدن تاریخ به صفحات دهه شصت می توان این باورها را آنجا یافت.
باور یکی بودن و بینش توحیدی حاکم در بین رزمندگان و شهدا گواهی بر وجود چنین باورهایی دارد.
ایمان و ایثار به باور نگارنده جای وصف ندارد کلمات وجملات توان به تصویر کشیدن عظمت این عمق از بینش را ندارد.
ما برای جامعه رو به رشد می بایست با نگاهی به گذشته و باورهایی که به مرور کم رنگ تر شدن را جایگزین باورهای مخرب امروز کنیم.
می بایست باور به خالق فراونی ها و باور به اینکه همه ما یکی هستیم باور غالب جامعه باشد و ترس جایش را به ایمان و نفرت جایش را به عشق دهد بی شک جامعه متعالی را خواهیم داشت.
این نوع باور می بایست از خواص جامعه شروع شود که مجلس شورای اسلامی دوره یازدهم می تواند پرچمدار این نوع باور در جامعه باشد.
در سرمقاله بعد به رفتار هایی که نشات گرفته از باورهای بازدارنده و حتی مخرب هستند خواهیم پرداخت. به امید ایرانی سرافراز
نظر خود را ارسال کنید